۱۳۹۷ خرداد ۲۷, یکشنبه

یک روز خوب ساختنیه نه اومدنی

این روزها از همه اوقات به موفقیت نزدیک تر هستم.در اصل با موفقیت فاصله ای ندارم.تنها کاری که باید انجام دهم مداومت و پیگیری است.اما تنها کاری که انجام نمیدهم مداومت و پیگیری است.دلیلش هم خیلی واضح هست.داروهام رو مدت مدیدی هست که رها کردم.دوباره تبدیل شدم به یک تیکه گوشت که انگیزه انجام هیچ کاری رو نداره.این روزها بهتر از هر روز دیگری متوجه شده ام که تنها چیزی که من را به جلو حرکت میدهند دارو بوده و هست و احتمالا خواهد بود.تاریخ دقیق شروع مصرفشون رو از یاد بردم.مدت زیادی شده.
برای کارهام اون جور که باید برنامه ریزی ندارم.برای زندگیم هم همین طور.حالا اینکه چرا باید برنامه داشته باشم هم خودش سوال مهمی هست.ولی نکته این هست که الان که در حال تایپ این متون هستم تنها یک طرح و نقشه ذهنی دارم که هیچ جزییاتی درش مشخص نیست.جلو نرفتن و پیشرفت نکردن مانع بزرگی بر سر مسیرم شده.پول هام به طرز عجیبی به کس خر زده شده اند و چیزی در بساط ندارم.هر روز حجم بدهی پنهان و اشکارم در حال افزایش هست.
اما با این وجود قصد ندارم به این رویه ادامه بدم.یک موزیک خشن در حال پلی شدن هست.یک سرویس جدید استریم موزیک داخلی پیدا کردم که کیفیت خوبی در پخش داره هر چند که مسیری درازی برای بهبود وضعیت در پیش خواهند داشت.
برنامه ریزی عنصر اصلی و نقطه قوت کارهای من همیشه بوده.اما الان تنها چیزی که ندارم برنامه ریزی هست.دستاورد چند ماهه کاهش وزنم هم اگه نخوام بگم که به فنا رفته باید اذعان کنم  که گاییده شده و هر روز با خطر بیشتری روبرومیشه.حوصله از صفر شروع کردن رو ندارم.دوست دارم همین مسیر رو اروم و پیوسته جلو ببرم.سر خودم رو به کارهای کوچیک گرم کنم.زندگیم رو وارد یک روال مشخص کنم.کارهای کوچیک و بزرگ  رو یکی پس از دیگری به سرانجام برسونم.نمیدونم به هر حال باید تلاش کنم که وضعیتم رو بهبود ببخشم.چون واقعا دارای ظرفیت های زیادی هستم حتی با وجود چنین وضعیت کسشری که هر روز سپری میکنم.
شاید زندگی من دچار بهبود کیفیت بشه زندگی امین هم تغییری بکنه.امین هم داره همون مسیری روطی میکنه که من کردم.اما حاضر نیست که انتهای مسیر من هستم نه چیزی بیشتر حتی چیزی کمتر.شاید خیلی از حساسیت هایی که من در طول زندگی به خرج دادم رو اون حتی بهش فکر هم نکنه.ولی در هر صورت باید بپذیرم که من مسولیت دارم.مسولیت سنگینی هم دارم.
برنامه ریزی میکنم.کارها رو دوباره اروم اروم جلو میبرم.و خودم رو به چرخه بر میگردونم.زمان بره.اما جذابه و بهم حس زنده بودن میده.